این روزها در تلویزیون و رسانه ها تصاویر قتل عام اهالی غزه را می بینید.صورتهای سوخته ،کودکان گریان و مادران عزادار بر مصائب اهالی خانه هم چنان وجدان ها را می آزارد.
پس از دیدن صحنه های کشتار فجیع مردم غیر نظامی به ویژه زنان و کودکان غزه به دست نظامیان صهیونیست شاید این
سوال هم برای شما به وجود می آید که آیا مگر این نظامیان انسان نیستند؟آیا فطرت بشری در آنها به کمترین میزان وجود ندارد؟ کدام دین،آیین یا ایدئولوژی انجام چنین جنایان جنگی را برای آنان مباح می شمارد؟آیا آنان احساس ندارند؟کدام سیستم تعلیم و تربیت و کدام مبانی فکری در جهان مدرن و عصر حقوق بشر به فرد اجازه می دهد علیه غیر نظامیان دست به کشتار زد؟ما در این نوشتار به دنبال پاسخ به این سوالیم.
برای پاسخ به این سوال باید به این نکته اشاره کنیم که اگرچه نخبگان سیاسی اسراییل می کوشند نظام خود را لیبرال و سکولار معرفی کنند،اما واقعیت آن است که ایدئولوژی صهیونیسم به عنوان برداشت خاصی از یهودیت دارای جنبه های بسیار پیچیده ایست. صهیونیسم یک جنبش قومیگرا، و سیاسی است که خواستار بازگشت همه ی یهودیان به سرزمین مادری آنها میباشد. صهیونیسم صورت دنیوی و ملت پرستانه ای از یهودیت است که در اواخر قرن 19 پدید آمد این جنبش نام خود را از «کوه صهیون» در اورشلیم گرفته است ؛ که ظاهرا آرامگاه داوود نبی (ع) در آن قرار دارد . واژه صهیون به تدریج نماد سرزمین مقدس شد بنابر نظر صهیونیست ها، یهودیان خارج از این سرزمین، در تبعید زندگی می کنند و زندگی کامل فقط در آنجا ممکن است .صهیونیسم باوری بر خلاف یهودیت ارتودکس است که امکان بازگشت به سرزمین موعود را قبل از آمدن مسیح اسراییل را غیر ممکن می داند.صهیونیستها همواره بازگشت خود به سرزمین اسراییل را با بازگشت بنی اسراییل در عهد موسی(ع) و یوشع بر مبنای وعده الهی با ابراهیم(ع) مقایسه می کنند.
این فهم سیاسی از عهد عتیق باعث می شود توجهات به برخی فرازهای عهد عتیق(تورات تحریف شده از نگاه ما مسلمانان و برخی کتب دیگر انبیای بنی اسراییل) بیشتر شود و از آن مستمسک برای کردارهای ناپسند سیاسی صهیونیستها پدید آید.این فرازها در طول نظام تحصیلی کودکان اسراییلی –همان سربازها و شهرک نشین های اسراییلی بعدی-بارها مورد تاکید قرار می گیرد.در نظام تحصیلی ابتدایی و متوسطه اسراییل دروس کتاب مقدس با تاکید بر فرازهای ذیل بسیار مورد توجه است:
در سفر پیدایش آمده است:آن روز خداوند با ابراهیم عهد بست و فرمود:من این سرزمین را از مرز مصر تا رود فرات به نسل تو می بخشم یعنی سرزمین اقوام قینی،قِنِزّی، قَدمونی، حیتّی، فِرزّی، رِفایی، اَموری،کنعانی، جِرجاشی و یِبوسی(سفر پیدایش-15-17).لذا مردم غزه از نگاه یهوه نباید در این منطقه زندگی کنند و یهوه این زمین را به فرزندان ابراهیم و سپس اسحاق بخشیده است!این اصل یکی از اصول مهم اندیشه صهیونیستی است که قلمرو خود را این گونه تعریف می نماید.در تعلیم و تربیت صهیونیستی بر این اصل بسیار تاکید می شود.
در روایتهای توراتی پس از وفات حضرت موسی ،یوشع بن نون عهده دار رهبری بنی اسراییل می شود.آنان پس از نجات از سرگردانی در صحرای سینا به رهبری یوشع به دروازه های فلسطین(کنعان)می رسند و می خواهند اریحا یکی از شهرهای آن را به تصرف خود درآورند.شاید خواندن خود متن سفر یوشع از عهد عتیق برای شما جالب توجه باشد:
مختار بن ابى عبیدة بن مسعود بن عمرو بن عمیر بن عوف بن قسى بن هنبة بن بکر بن هوازن؛(1) از قبیله ثقیف؛ کـه قبیله مشهـور و گستردهاى از هـوازن، از اعراب منطقه طائف اسـت، میباشد.(2) کنیهاش ابواسحاق(3)؛ و لقـبش کـیـسـان بود که فـرقـه کـیـسـانیه منسوب به او است. کیسان به معناى زیرک و تیزهوش است.(4)
طبق روایتى، اصـبـغ بـن نـبـاتـه، از یـاران امـیـرالمـؤمـنین مىگوید: "لقب کیس را امیرالمؤمنین به مختار دادنـد."(5)
پـدر مـخـتـار ابـوعـبـیـده ثـقـفـى است که در اوایـل خـلافـت عـمـر از طـائف بـه مـدیـنـه آمـد و در آنجـا سـاکن شد.(6) وى یکى از سـرداران بـزرگ جـنـگ بـا ارتـش کـسـرى(ایـران) در زمـان عمر بود. (7) ماجراى رشـادت این دلیرمرد در واقعه یوم الجسر در جنگ با ارتش ایران در منطقه بصره معروف است.(8)
مـادر مـخـتـار دومـه است که از زنـان بـا شخصیت بـود و او را صـاحـب عقل و راى و بلاغت و فصاحت دانستهاند.(9)
وى ادب و فضائل اخلاقى را از مکتب اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) آموخت،(10) و در آغاز جوانى، هـمراه با پدر و عموى خود براى شرکت در جنگ با لشکر فُرس به عراق آمد و خاندان او همانند بسیارى از مسلمانان صدر اسلام، در عراق و کوفه ماندند. مختار در کنار امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود و پـس از شهادت آن حضـرت، بـراى مدتى کوتاه به بصره آمد و در آنجـا سـاکـن شد.(11)
علامه مجلسى(ره) مىفرماید:
مـختار، فضایل اهل بیت پیامبر اکرم را بیان مىکرد و حتى مناقب امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) را براى مردم منتشر مىساخت و معتقد بود که خاندان پیامبر از هر کس براى امامت و حکومت پس از پیـامبـر سـزاوارتـرند و از مصـایـبى کـه بـر خـانـدان پیامبر وارد شده، ناخشنود بود.(12)
خاندان مختـار از شیعیان مخلص و علاقهمنـدان بـه اهل بیت رسالت(علیهم السلام) بودند.
بر اساس گواهی تـاریـخ و تـصـریـح شـیـخ مـفـیـد و طـبـرى، پـس از آن کـه مـسـلم بـن عـقیل وارد کوفه شد، مستقیما به خانه مختار وارد شد، مختار او را گرامى داشت و رسما از او اعلام حمایت و پشتیبانى کرد.(13)
بلاذرى مىنویسد: خانـه مختـار محل ورود مسلم بود.(14) اما با ورود مزوّرانه و غـیـرمـنتظره ابن زیاد به کوفه، ناگهان اوضاع به هم ریخت و مسلم صلاح دید از خانه مختار بـه خـانـه هـانـى بـن عـروه، کـه مرد مقتدر و با نفوذ شیـعـه در کوفه بـود، نقل مکان کند.
مختار پس از ورود مسلم، آرام ننشست و پس از بیعت با مسلم، به منطقه خطرنیّه و اطراف کوفه براى جمع آورى افراد و گرفتن بیعت براى مسلم حرکت کرد. اما با دگرگونى اوضاع کوفه و تسلیم مردم در مقابل ابن زیاد، دوباره به کوفه بازگشت.
ابن زیـاد دسـتور داد که دعوت کنندگان امام حسین(علیه السلام) و حامیان مختار با او بیعت کنند، وگرنه دستگیـر و اعدام مىشوند. ابن اثیر نوشته است: هنگام دستگیرى مسلم و هانى، مختار در کوفه نبود و او براى جذب نیرو به اطراف شهر رفته بود و وقتى خبر ناگوار دستگیرى مسلم را شـنـیـد، بـا جمعى از افراد و یارانش به کوفه آمد. هنگام ورود به شهر، با نیروهاى مسلح ابن زیاد بـرخـورد کـرد و در پـى یـک گـفت و گوى لفظى شدید، بین آنان و مختار و افرادش، درگیرى پـیـش آمـد و فـرمـانـده آن گـروه مـسـلح کـشته شد و افراد مختار متفرق شدند؛ زیرا مقاومت را به صـلاح نـدیـدنـد؛ مـخـتـار از آنـان خـواست محل را ترک گویند تا ببینند چه پیش خواهد آمد.(15)
ابن زیاد پس از مسلط شدن بر اوضاع و شهادت مسلم و هانى، به شدت در جست و جوى مختار بـود و براى دستگیرى او جایزهاى معیّن کرد.(16)
یکى از دوستان مختار بـه نـام هانى بن جبّه، نزد عمرو بن حریث، نماینده ابن زیاد رفت و ماجراى مخفى شدن مختار را به عمرو اطلاع داد. عمرو به آن شخص گفت: به مختار بگوید مواظب خود باشد که تحت تعقیب است و در خطر مىباشد.
مختار به حمایت عمرو نزد ابن زیاد رفت. وقـتـى چـشـم ابـن زیاد به مختار افتاد، فریاد زد: "تو همانى که به یارى پسر عقیل شتافتى؟ "مختار قسم یاد کرد که من در شهر نبودم و شب را هم نزد عمرو بن حریث به سر بردم."(17)
ابن زیاد که عصبانى بود، عصاى خود را محکم به صورت مختار کوبید، به طورى که از نـاحیه یک چشم صدمه دید. عمرو برخاست و از مختار دفاع کرد و شهادت داد که او در ماجرا نبوده و بـه وى پناهنده شده است. ابن زیاد کمى آرام گرفت و گفت: "اگر شهادت عمرو نبود، گردنت را مىزدم." و دستور داد مختار را به زندان افکندند. همچنان در زندان بود تا امام حسین(علیه السلام) به شهادت رسید.(18)
مختار، زائدة بن قدامه را محرمانه نزد شوهر خواهرش، عبدالله فرزند عمر بن خطّاب، به مدینه فرستاد و به او گفت: که ماجرا را به عبدالله بگوید و او از یزید برایش تقاضاى عفو کند.
عبدالله، شوهر صفیه - خواهر مختار - بود. یزیـد و دیگر اموىها برایش احترام قائل بودند. او نامهاى براى یزید فرستاد و براى مختار، که دامادش بود، تقاضاى بخشش کرد. یزید هم بلافاصله، نامهاى به ابن زیاد نوشت که به محض رسیدن این نامه، مختار را از حبس آزاد کند.
مختار، که در یک قدمى مرگ بود، با نامه یزید نجات یافت و ابن زیاد او را خواست و به او گـوشـزد کـرد: اگر نامه امیرالمؤمنین(یزید)!! نبود، تو را مىکشتم. حالا برو و در کوفه نمان. مختار به ابن زیاد گفت: بسیار خوب، من براى انجام عمره به مکه مىروم و با این بهانه به نزد ابن زبیر آمد.
مختار به ناچار به حجاز رفت؛ زیرا آنجا از سلطه بنى امیه آزاد بود و به عبدالله بن زبیر، که خود را حاکم و خلیفه مىپنداشت، رفت.
ابن غرق مىگوید: در بین راه عراق به طرف حجاز، مختار را دیدم که یک چشمش ناقص شده بـود. عـلت را از او پـرسـیدم. گفت: "چیزى نیست، این زنازاده (ابن زیاد) با عصایش چشم مرا مـعـیـوب نمود." و تاکید کرد(خداوند مرا بکشد، اگر او را نکشم.) مختار همچنین به ابن غرق گفت: "هرگاه شنیدى که من قیام کردهام، بـه مردم بگو: مختار به خونخواهى شهید مظلوم و مقتـول سرزمین کربلا و فرزند پیامبر خدا - حسین بن على(علیهماالسلام) - قیام کرده است. به خدا قسم، همه قاتلان حسین را از دم شمشیر خواهم گذراند."(19)
همزمان با دعوت مختار و تهیه مقدمات قیام، عبدالله بن زبیر، سیاستمدار کارکشتهاى به نام عبدالله بن مطیع، را که سابقه دوستى با مختار داشت، به استاندارى کوفه منصوب نمود. تـاریـخ ورود اسـتـانـدار جدید بـه کـوفـه، پنج شنبه بیست و پنجم رمضان سال 65 ه .ق بود.
مختار پـس از بریدن از ابـن زبـیـر و تماسهایى که با اهل بیت پیامبر(علیهمالسلام) گرفت، مکه را به قصد عراق براى هدفى بزرگ ترک کرد؛ و به کوفه رفت.(20)
بلاذرى نوشته است: مختار با قافلهاش وارد کوفه شد و پیش از ورود به شهر، کنار رودخانه حیره رفت و غسل کرد، موهاى خود را روغن زد و خود را معطر کرد، لباسى مناسب پوشید و عـمامهاى بر سر نهاد، شمشیر را حمایل کرد و سوار بر اسب وارد شهر شد. در ابتداى ورود، بـه مـسـجـد سـکـون - مـرکـز تجمع مردم در محله کنده - رسید. مردم از او استقبال گرمى کردند. مختار مرتب به مردم بشارت فتح و پیروزى مىداد.(21)
مختار با رهبران شیعیان و یاران امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) و کسانى که در حادثه عاشورا دخالت نداشتند - که آنان را (حسینیّون) مىگفتند - ملاقات نمود و آنان را به بیعت و قیام دعوت کرد.(22)
مردم کوفه همگی به صورت نیمه مخفیانه با مختار بیعت کردند. اساس این بیعت و هدف از آن قیام، خونخواهى شهداى کربلا بود.(23) خبر ورود مختار به کوفه و گرایش عمومى مردم به او بـه گوش ابن مطیع رسید و قاتلان امام حسین(علیه السلام) همچون شمر بن ذى الجوشن و شبث بن ربعى و زید بن حارث، که از معاونان استاندار ابن زبیر بودند، خطر مختار را به او گوشزد نمودند و پیشنهاد دستگیرى و حتى قتل مختار را به او دادند.
سرانجام عمال ابن زبیر، مختار را دستگیر کردند و به زندان انداختند.(24) مختار بـراى دومـیـن بـار بـه زندان افتاد. گوینـد زندانى شدن مختار همزمان با قیام توّابین بود.(25)
مجددا مختار از زندان براى شوهر خواهر خود، عبدالله بن عمر نامهاى نوشت و همانند گذشته، از زندان آزاد شد، اما با قید ضمانت.
مختار پس از چند ماه زندانى شدن توسط عمال ابن زبیر، خلاصى یافت، و با یک حرکت حساب شـده مشغول برنامهریزى براى قیام شد و جمعى از سران شیعه و بقایاى توابین از طرف او مامور شدند تا از مردم بیعت بگیرند.
هـدف مـهـم و اصـلى مـخـتـار از قیامش غیر از خونخواهى امام حسین(علیه السلام) و شهداى کربلا و دفاع از اهل بیت پیامبر(علیهم السلام) نبود. براى اثبات این مطلب و درک فلسفه قیام مختار، به طور خلاصه، ادلّه ذیل بیان مىشود:
1- مختار در ملاقات با سران شیعه در کوفه، هدف دعوت و قیام خود را چنین بیان مىکرد:
همانا (محمد حنفیّه) فرزند على، وصى و جانشین پیامبر، مرا به عنوان امین و وزیر و فرمانده بـه سـوى شما فرستاده و به من دستـور داده است تا کـسـانى که ریختـن خون حسین را حـلال دانـسـتـنـد بـه قتل برسانم و به خـونخـواهـى اهـل بیتش و دفاع از ضعفا قیام کنم. پس شما نخستین گروهى باشید که به نداى من پاسخ مثبت مىدهید.(26)
2- در مـوضـعـى دیـگـر چـنـیـن گـفـت: "مـن بـراى اقـامـه شـعـار اهـل بـیـت و زنـده کـردن مـرام آنـان و گـرفـتـن انـتـقـام خـون شـهـیـدان بـه سـوى شـمـا آمـدهام."(27)
3- هـنـگـامـى کـه در زنـدان بـود، مـىگـفـت: "بـه خـدا سـوگـند، هر ستمگرى را خواهم کشت و دلهاى مؤمنان را شاد خواهم کرد و انتقام خون(فرزندان)پیامبر(صلی الله علیه و آله) را خواهم گرفت و مرگ و زوال دنیا هم نمىتواند مانع من شود."(28)
4- وى نـامـهاى مـحـرمـانـه از زنـدان بـراى تـوّابـیـن فـرسـتـاد و ضـمـن تـجـلیـل از حـرکـت انقلابى آنان، بشارت داد که "من به زودى به اذن خدا، از زندان آزاد خواهم شد و دشمنان شما را از دم تیغ خواهم گذراند و نابودشان خواهم کرد."(29)
5- در ملاقات نمایندگان شیعیان عراق با محمد حنفیّه و امام سجاد(علیه السلام) در حجاز، آنان اظهار داشتند که مختار ما را به خونخواهى شما دعوت کرده است. امام و محمد حنفیّه در پاسخ آنان، اظهار داشتند که ما خواهان این کاریم و بر مردم واجب است او را یارى دهند.(30)
6- در بـازگـشت سران شیعه از مدینه به کوفه، مختار در جمع آنان اعلام داشت: "مرا در جنگ با قاتلان اهل بیت و خونخواهى حسین(علیه السلام) یارى دهید."(31)
7- مـخـتار به ابن غرق گفت: "به مردم بگو: هدف مختار و گروهى از مسلمانان، که قیام کردهانـد، خـونخواهى شهید مظلوم و کشته شده کربلا، حسین سرور مسلمین و فرزند دختر پیامبر سیّد مرسلین مىباشد.(32)
8- در دیـدار مـحـرمـانه سران شیعه با ابراهیم اشتر و دعوت از او براى یارى مختار، یزید بن انس اظهار داشت: "ما تو را به کتاب خدا و سنّت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خونخواهى اهل بیت او و دفاع از ضعفا و مظلومان دعوت مىکنیم."(33)
9- در نـامـه ابـن حـنـفـیـّه بـه ابراهیم اشتر آمده است: مختار، امین و وزیر و منتخب من است و به او دسـتـور دادهام با دشمنانم وارد نبرد شود و به خونخواهى ما برخیزد، خود و طایفه و پیروانت او را یارى کنید.(34)
10- مختار در مراسم بیعت مردم کوفه با او گفت: "بیعت مىکنید با من بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش و خونخواهى اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله)." (35)
11- شعار قیام مختار "یا لثارات الحسین" بود.(36)
عـبدالرحمن بن شریح مىگوید: جمعى از سران شیعه در خانه سعد بن ابى سعر حنفى، که از چهرههاى برجسته شیعه بود، جلسهاى تشکیل دادند.
عبدالرحمن، که از بزرگان کوفه بود، در آن جلسه چنین گفت: "مختار مىخواهد قیام کند. و ما را بـه همکارى و یارى خویش دعوت نموده و ما هم بیعت او را پذیرفتهایم، ولى نمىدانیم که واقعا او از طرف ابن حنفیّه ماموریت دارد یا خودش این چنین تصمیم گرفته است." او پیشنهاد داد جـمـعـى از سـران شـیـعـه به حجاز بروند و با اهل بیت پیامبر و بازماندگان امام حسین(علیه السلام) به ویـژه مـحـمـد حـنـفـیـّه، دیـدار کـنند تا قضیّه روشن شود. آن جمع پیشنهاد را پذیرفتند و به حجاز رفتند و به ملاقات محمد حنفیّه رفتند.
مـحـمد عـلت آمـدن آنـان را جویا شد. عبدالرحمن گفت:
مـخـتـار ثقفى به کوفه آمده و مدّعى است که از طرف شما ماموریت دارد و ما را به کتاب خدا و سـنـّت پـیـامبر و خونخواهى اهل بیت پیامبر و دفاع از مظلومان دعوت کرده است. مىخواستیم نظر شما را بدانیم. اگر چنین باشد، با همه وجود، از او حمایت خواهیم کرد و اگر چنین نباشد، او را ترک خواهیم نمود.
محمد، فرزند امیرالمؤمنین(علیه السلام) پس از حمد و ثناى الهى گفت:
گفتید کسى شما را براى خونخواهى ما دعوت کرده است. به خدا سوگند، دوست دارم خـدا بـه وسیله هر یک از بندگان خود که بخواهد انتقام خون ما را از دشمنانمان بگیرد. این نظر من است. (37)
عـلاّمـه مـجـلسى(ره) به نقل از فقیه بزرگوار علامه ابن نما مىنویسد: محمد حنفیّه به سران شـیـعـه گـفـت: "درباره خونخواهى ما، برخیزید همه به نزد امام من و امام شما، على بن الحـسـین (علیهماالسلام) برویم. آنان همراه محمد حنفیّه خدمت امام سجاد(علیه السلام) شرفیاب شدند و محمد ماجرا را بیان کرد. امام در پاسخ آنان فرمود:
عـمـوجـان، اگـر کسی به حمایت ما اهل بیت برخیزد، بر مردم واجب است او را یارى دهند. من تو را در این امر(قیام به خونخواهى) نماینده خود قرار دادم؛ هر طور که صلاح دیدى، اقدام کن .
پـاسـخ صـریـح و قـاطـع امـام، تـکـلیـف را روشن کرد و سران شیعه شاد شدند و با خود گفتند: امام و محمد حنفیّه به ما اجازه قیام دادند.(38) آنان به کوفه بازگشتند و به مـخـتـار بـشـارت دادنـد و او را از مـاجـرا آگـاه سـاخـتـند و مختار با شادى گفت: " الله اکبر، مرا ابـواسـحـاق گـویـنـد. بـرخـیـزیـد و دسـت بـه کـار شـویـد و شـیـعـیـان را آمـاده قـیـام کنید."(39)
شـعار یاران مختار، شهر کوفه را گرفت: "یا منصورُ اَمِت؛ اى پیروز، بمیران" و با شعار "یا لثارات الحسین" چهره کوفه منقلب گردید.(40)
شعار "یا منصـور امت" شعار یاران پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر بود.(41) و در قیام زید بن على بن الحسین(علیهماالسلام) نیز همین شعار داده شد.(42)
شهر کوفه چهره یک شهر جنگى به خود گرفت و این بار در تب خونخواهى امام حسین(علیه السلام) مىسوخت و فریاد "یا لثارات الحسین" در شهر جوش و خروش افکند.
نـیـروهایى که با مختار بیعت کرده بودند، فوج فوج وارد کوفه مىشدند: ابوعثمان شهدى، از سـران قـبـایـل اطراف کوفه، با شعار گیا لثارات الحسین" وارد شهر شد، نیروهاى مثنّى بـن مـخـربه نیز پس از درگیرى با نیروهاى ابن زبیر در بصره و شکستن محاصره شهر، به کوفه آمدند.
بـیـشتـر سـاکـنان عراق را ایرانیان تشکیل مىدادند و جمعیّتى عظیم بودند که به آنان "جند الحمراء" یا "لشکر سرخ" مىگفتند؛ زیرا نسبت به اعراب سیه چهره، گونههایى سرخ و سـفـیـد داشـتـنـد و یـا لبـاس سـرخ مـىپـوشـیـدند. عمده لشکر مختار را نیز ایرانیان یا "جند الحـمـراء" تـشـکـیـل مـىدادنـد. (43) ایـنـان بـه دلیـل عـدالت گـسترى حکومت حضرت على(علیه السلام) از طرفداران سرسخت خاندان پیامبر و فرزندان حضرت على(علیه السلام) به شمار مىآمدند.
قصر ابن زیاد به تصرف مختار در آمد، آنها شب را آنجا ماندند و صبح روز بعد بزرگان و سران قـبایل و مردم در مسجد و مقابل قصر تجمع کردند. مختار خود را براى اداى نماز و سخنرانی در مـسجد و اعلام رسمى پیروزى انقلاب، مهیّا کرد.(44) ظاهرا آن روز، جمعه بوده است. مـخـتـار شـخـصـا نـمـاز را اقـامـه نـمـود و در یک خطبه پرمحتوا و انقلابى، اهداف اصلى قیام را تشریح کرد. فرازی از کلام مختار:
«اى مردم کوفه، من از جانب اهل بیت پیامبر ماموریت یافتهام تا به خونخواهى امام مظلوم، حـسـیـن بن على(علیهماالسلام) و شهداى کربلا قیام کنم و انتقام آن عزیزان را بگیرم و تا آخرین نفس، با شدت هر چه بیشتر، این هدف مقدس را تعقیب خواهم کرد.»(45)
مـخـتـار سپس در خطبه دوم نماز، با تاکید و قسم یاد کردن، تصمیم خود را در ریشهکن نمودن عمّال ظلم و ستم و قاتلان امام حسین(علیه السلام) اعلام داشت .
در نهایت مختار حکومت خود را تاسیس نمود و قاتلان شهدای کربلا را به سزای عمل خود رساند. که در مقالهای خاص به نحوه کشته شدن قاتلان امام حسین (علیه السلام) میپردازیم.
مزار مختار در کوفه، از قدیم الایام جزو مشاهد مشرّفه محسوب مىشود. قبر مختار در صحن مسلم بـن عـقـیـل، مـتصل به مسجد اعظم کوفه است.(46) گرچه بناى آن مندرس و قدیمى شـده، اما بـزرگـان شـیـعـه و مـردم قـدرشـنـاس از زیـارت او غافل نیستند.
علامه شیخ عبدالحسین طهرانى(ره) از شاگردان برجسته صاحب جواهر و وصى مرحوم امیرکبیر، وقـتـى بـراى تـشـرف بـه عتبات عالیات وارد عراق شده بود، نسبت به تعمیر و تجدید بناى مزار شریف مختار همت گماشت .
عـلامـه امـیـنـى بـه نـقـل از کـتـاب مـزار شـهـیـد، زیـارتنـامـهاى جـالب بـراى مـخـتـار نـقـل مـىکـنـد و از ایـن زیـارتنـامـه، کـه شـهـیـد آن را نـقـل کـرده اسـت، معلوم مىشود که قبر مختار از دیرزمان، مورد علاقه شیعیان و آزادمردان بوده و ابن بطوطه نیز در سفرنامه خود به آن اشاره کرده است.(47)
مـخـتـار تـصـمـیـم گـرفـت با تمام قوا، همه مسبّبان حادثه عاشورا را مجازات کند و آنان را به سزاى اعمال ننگین خود برساند. این هدف اصلى مختار بود و در این کار، تا حدى موفق گردید. او بـه نـیـروهـایـش دسـتـور داد در هر مکان و هر زمان، عاملان حادثه کربلا را یافتند؛ به جزاى اعـمـالشـان بـرسانند و به هیچ وجه، به آنان رحم نکنند. این دستور اجرا شد و جمع کثیرى از عـامـلان حـادثـه کـربـلا بـه دسـت عـدالت و انـتـقـام سـپـرده شـدنـد و بـه جـزاى اعمال زشت خود رسیدند.
بـر خـلاف شایعات امویان و بعضى گزافهگویىها، در نهضت مختار، فقط قاتلان امام حسین (علیهالسلام) و عاملان حادثه کربلا کیفر دیدند و در تاریخ حتى یک مورد تعرض به زنان، کودکان و افراد بى گناه از سوى او مشاهده نشده است، بلکه آنچه از تاریخ به دست مىآید این است که مختار و نیروهایش اصول انسانى و ارزشهاى الهى را رعایت مىکردند.
دیـنـورى، مـورخ مـشـهـور، نـقل مىکند که پس از کشته شدن ابن زیاد در جنگ خازر، همسر او به اسـارت سـپـاه مـخـتـار درآمـد. ایـن زن اسـیـر نزد ابـراهـیـم (فـرمـانده لشکر مختار) آمد و گفت: امـوال او را بـه غـارت بـردهانـد، ابـراهـیـم گـفـت: چـه مـقـدار از امـوال تـو غارت شده است؟ گفت: پنجاه هزار درهم. دستور داد یکصدهزار درهم به او دادند و و او را همراه صد سوار به بصره نزد پدرش رساندند. (48)
البـتـه نـمـىتـوان گـفت تمام آنچه مختار و نیروهایش انجام دادند دقیقاً منطبق با موازین شرع و اعـتـقادات شیعه بوده است، اما آنچه مختار نسبت به عاملان فاجعه کربلا انجام داد، واکنش قهرى دسـتـگـاه آفـریـنـش بـا سـتمگران، اجابت نفرین دلهاى سوخته خاندان ستمدیده پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جوشش طبیعى احساسات در جامعه مسلمانان بود.
توفیق اعلم، دانشمند معاصر، درباره انتقام مختار مىگوید:
تـنـهـا بـرخـورد قاطع و خونبارى که در تاریخ از ملامت مصون مانده و عذر آن پذیرفته شده همین کار عادلانه مختار است.(49)
استاد سیدجعفر شهیدى(ره) نیز در این باره مىگوید:
«... از نو قتلگاه، بلکه قتلگاههاى دیگرى به راه افتاده، اما این بار قربانیان، آن پاکان و عـزیزان خدا نبودند، دژخیمهایى بودند که دستهایشان تا مرفق، در خون آزادگان رنگین شده بود.
امروز وقتى ما داستان کشتار مختار، پسر ابى عبیده ثقفى را مىخوانیم، اگر سرى به کتابهـاى حـقـوقـى زده بـاشـیـم، مـمکن است چنان انتقامى را تا حدى خشن بدانیم و بگوییم: چرا چنان کردند؟ یکى را چون گوسفند سر بریدند و یکى را شکم پاره کردند و دیگرى که تیرى به فـرزنـدى از فرزندان حسین(علیه السلام) افکنده و آن جوان که دست را سپر ساخته و تیر، دست و پیشانى او را شکافته بود، همان کیفر دادند، دیگرى را در دیگ روغن جوشان افکندند و دست و پاى آن یکى را بـه زمـیـن دوخـتـنـد و اسـبـان را روى آن گـذراندند، چنانکه نوشتهاند، تنها یکجا دویست و چـهـل و هـشـت تن را، که در قتل حسین و یاران او شریک بودند، طعم اینگونه کیفرها چشاندند؛ ما ایـن داسـتـانهـا را مـىخـوانیم و در آن نوعى قساوت مىبینیم، اما باید دانست که قضاوت مردم سیزده قرن بعد درباره کردار پیشینیان درست نیست.
شمر، عبیدالله بن زیاد، عمر سعد، حفص ـ پسر او ـ خولى، سنان و دهها تن از سران لشکر کـوفـه کیفرها دیدند، اما تاریخ به همین جا بسنده نکرد و این آخرین انقلاب و آخرین انتقام نبود.»(50)
ایـن، تـازه عذاب دنیوى آن نابکاران از خدا بی خبر بود و عذاب اخروى، که جلوهاى کامل از قهر الهى را به نمایش مىگذارد، بسیار افزونتر و کوبندهتر از اینها است .
«فَسیَعْلَمُ الَّذینَ ظَلَمُوا اَىَّ مُنقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ»(51)
و به تعبیر امیرالمؤمنین (علیه السلام):
« یَومُ الْمَظْلُومِ عَلَى الظّالِم اَشَدُّ من یَوْمِ الظّالِم عَلَى الْمَظْلومِ؛ روز ستمدیده بر ستمکار سختتر است از، روز ستمکار بر ستمدیده.(52)
سایت تبیان
دست به فرار خوبی داشت!
همه ما شنیده ایم که محمد رضا شاه در 26 دیماه سال 1357 از ایران فرار کرد اما شاید ندانید که این اولین باری نبود که شاه فرار را بر قرار ترجیج می داد. او پیشتر در ماجرای کودتای 25 مرداد 1332 نیز از ایران فرار کرده بود.
بریتانیا که از ملی شدن نفت در ایران ناراحت بود تصمیم به کودتا بر علیه مصدق گرفت. نقشه کودتا با همکاری امریکا طرح شد. نقشی که برای شاه در نظر گرفته شده بود امضای فرمان عزل مصدق و نیز امضای فرمان نصب سرلشکر زاهدی به نخستوزیری بود. اشرف پهلوی با مقامات امریکائی و انگلیسی در سوئیس دیدار کرده و شاه را در جریان طرح کودتا گذاشت. شاه از اجرای کودتا می ترسید اما نهایتا پس از تردیدهای اولیه به امضای فرمانها رضایت داد. بعدها روشن شد که شاه در واقع دو ورقه سفید را امضا کرده بود تا کودتاگران آنچه لازم است بر بالای امضای او بنویسند.
محمدرضاشاه پیشتر در ماجرای کودتای 25 مرداد 1332 نیز از ایران فرار کرده بود
فرمان عزل را یک ساعت بعد از نیمه شب 25 مرداد سرلشکر نصیری که رئیس گارد سلطنتی بود با همراهی تانک و زرهپوش از سعدآباد به خیابان کاخ آورد تا در منزل دکتر مصدق به او ابلاغ کند. مصدق که با تلفن از حرکت این گروه باخبر شده بود فرمان را گرفت و رسید داد و نیروی محافظ مقر او بلافاصله نصیری و نیروی همراه او را بازداشت کردند. شاه که قبلا به کلاردشت رفته بود با شنیدن خبر بسیار بیمناک شد و بلافاصله به رامسر رفت و از آنجا با هواپیما به بغداد و سپس به رم پرواز کرد.
اما عوامل کودتا که 3 روز بعد در 28 مرداد موفق شدند دولت مصدق را سرنگون کنند.
در شکل گیری فرار دوم شاه عوامل روانی و خارجی نقش برجسته ای داشتند.
عامل روانی: محمدرضا شاه به دلیل ماهیت دیکتاتوری رژیمش در جریان خواسته های واقعی مردم قرار نداشت. چاپلوسان درباری همواره به او گزارش می دادند که تمام مردم ایران دستبوس شما هستند و تنها عده ای اندک با شما مخالفت می ورزند... تا اینکه در جریان یکی از راهپیمایی های مردم، شاه تصمیم میگیرد با هلی کوپتر تظاهرات مردم را ببیند. زمانی که شاه از فراز آسمان خیل عظیم مردمی را که شعار مرگ بر شاه می دادند می بیند، تازه به وخامت اوضاع پی می برد و تصمیم به فرار می گیرد.
عامل خارجی: سران 4 کشور فرانسه، انگلستان، آمریکا و آلمان در جزیرهای به نام گوآدلوپ به مدت سه روز گرد هم آمدند. در این کنفرانس که از 14 تا 17 دی ماه 1357 ترتیب یافت، رهبران 4 کشور غربی سیاست خارجی خود را در زمینه چند بحران مهم جهانی از جمله انقلاب اسلامی ایران با یکدیگر هماهنگ ساختند. کارتر رییس جمهور آمریکا در این کنفرانس بیان داشت: «...شاه دیگر قادر به ماندن و ادامه حکومت نیست. زیرا مردم ایران به هیچ روی خواهان او نیستند.» به این ترتیب این سران تصمیم گرفتند که شاه ایران را ترک کند. روز 21 دی سایروس ونس وزیرخارجه آمریکا برای شاه ایران تعیین تکلیف کرد و گفت: «..شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذرانند و دولت ایالات متحده نیز این تصمیم شاه را تأیید میکند. آمریکا احساس میکند که شاه دیگر در آینده ایران نقشی ندارد.» (موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
21 دیماه وزیرخارجه آمریکا برای شاه ایران تعیین تکلیف کرد و گفت: «..شاه در نظر دارد تعطیلات خود را در خارج از ایران بگذرانند
سران 4 کشور تصمیم داشتند امام خمینی را متقاعد کنند که شاه ایران را ترک کند و در عوض امام و مردم هم با بختیار مخالفت نکنند و تهدید کردند که اگر امام نپذیرد باید منتظر کودتا باشد. کارتر پیامی بدین مضامین برای امام ارسال کرد. امام در پاسخ درخواست کارتر را قاطعانه رد کردند و فرمودند:
«..پیام آقای کارتر دو جهت داشت یکی موافقت با دولت بختیار یا دست کم سکوت در شرایط فترت موجود و دوم راجع به احتمال کودتای نظامی یا پیشبینی وقوع آن. ... همه مصایب و خونهای ریخته شده ملت برای رهایی از زیر بار گران سلسله پهلوی است. ملت ما حاضر نیست با دولت بختیار بهعنوان میراث شاه و یا با تدابیری چون تشکیل شورای سلطنت که همه آنها غیرقانونی است، کنار آید. اما درباره حفظ آرامش ما بارها تأکید کردهایم که همواره خواهان مملکتی آرام و با ثبات بودهایم. اما با وجود شاه آرامش هیچگاه باز نخواهد گشت. آقای کارتر اگر حسن نیت دارند میبایست از پشتیبانی کودتا یا دخالت در امور ایران دست بکشند، تا خواسته مشروع ملت محقق گردد و آرامش و ثبات دائمی برقرار شود. ملت ایران نیز از کودتای نظامی هیج هراسی به خود راه نخواهد داد. زیرا چندین ماه است که رژیم با خشونت و قهر و غلبه نظامی و با حادترین شکل آن با مردم رفتار کرده است.... ». (صحیفه امام، جلد 5، ص 376)
حمید نساج
مدیرعامل باشگاه راهآهن از سکوت جامعه فوتبال در قبال جنایات بی رحمانه رژیم صهیونیستی در غزه انتقاد کرد.
به نقل ازفارس، محمد حسن انصاریفرد در جمع مدیران لیگ برتر اظهار داشت: ابتدا تبریک میگویم به دوستانی که انتخاب شدند و چند بحث هم هست که آنها را به اطلاع اعضا میرسانم.
اولین بحث راجع به درآمدزایی است که باشگاه هایی چون راهآهن که از یک درصد بودجه دولتی استفاده میکند سال بعد این یک درصد را هم ندارد پس باید سعی کنیم با یک برنامهریزی صحیح و درست این خلاء را پر کنیم.
مدیرعامل باشگاه راهآهن با اشاره به اینکه در هیچ ورزشگاهی منبع درآمدی خوبی از طریق بلیت فروشی نداریم، اظهار داشت: کار بلیت فروشی را باید دست کسانی سپرد که متخصص هستند و اینگونه نباشد که به طور مثال اگر در مسابقه استقلال و پرسپولیس ، 100 هزار نفر به استادیوم میروند این گونه بیان شود که 30 هزار بلیت فروختهایم!
انصاریفرد در خاتمه گفت: بحث بعدی من راجع به مردم غزه است، کانوته لباسش را بالا می زند و کلمه فلسطین را به همه دنیا نشان میدهد اما ما در فوتبالمان چه کار کردیم تا در بعد رسانهای در جهان این کار نشان داده شود. به نظر من میتوانستیم به جای زر ماکارون در بازی مقابل چین جملهای در حمایت از غزه را روی پیراهنها کار کنیم.
دو سال و نیم پیش از این بود که وزیر دارایی وقت انگلیس ، طی سخنانی در مؤسسه پژوهشی "چتم هاوس" لندن از تخصیص بودجه سالیانه پانزده میلیون پوند برای راه اندازی و اداره شبکه تلویزیونی فارسی زبان بی.بی.سی سخن گفت و اکنون خبر می رسد که این شبکه افتتاح شده است.
به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از شبکه ایران، وزیر دارایی بریتانیا در سخنرانی خود اما ادعای جالبی مطرح کرد و گفت که تلویزیون فارسی بی بی سی اگر چه قرار است بودجه دولتی بگیرد اما در سیاستهای خبری خود "کاملاً مستقل" از دولت بریتانیا عمل کند.
برای سنجش این ادعای وزیر دارایی باید به تجربه رادیو بی بی سی نگاهی بیندازیم:
تحقیقات نشان می دهد رادیو فارسی زبان بی.بی.سی دقیقا با نفوذ مستقیم بهائیان ایرانی تبار راه اندازی شده و در طول این سالها سعی کرده زمینه روانی را برای اجرای سیاستهای دولت بریتانیا در ایران فراهم کند. این درحالیست که حتی در دوره اخیر هم نفوذ بهائیان در این رسانه کمتر نشده و همچنان محوری است.
سیاستهای این رسانه در دوره پیش از ملی شدن صنعت نفت به وضوح علیه منافع ملت ایران در ملی شدن این صنعت و به نفع حاکمیت بریتانیا بوده است. در کودتای 28 مرداد 1332 گوینده خبر بی بی سی فارسی با اعلام جمله "اکنون ساعت دقیقا 12 نیمه شب است" به جای جمله همیشگی "اکنون ساعت 12 نیمه شب است" پیامی رمزی به شاه و همراهانش برای اطمینان بخشیدن به آنان و نشان دادن آمادگی لندن برای عملیات کودتا داد... (خبرگزاری تابناک)
پس از انقلاب نیز رادیو فارسی زبان بی.بی.سی تلاش کرده تا نقش محوری رسانه های اپوزیسیون نظام را از آن خود کند.
رادیو فارسی بیبیسی در دوم دی ماه 1319 یعنی درست هشت ماه قبل از حمله متفقین به ایران در شهریور 1320 آغاز به کار کرد. نکتهای که در موضوع راهاندازی رادیو فارسی بیبیسی اهمیت دارد تصدی مسئولیت حسن موقر بالیوزی از رهبران سرشناس بهائیان در رادیو فارسی زبان بیبیسی بود که بر اساس اسناد داخلی آرشیو سرویس جهانی بیبیسی، با دخالت وزارت خارجه صورت گرفته است.
بالیوزی، نخستین کسی که از رادیو بی بی سی فارسی سخن گفت، به عضویت بالاترین شورای اداری و اجرایی بهاییان در آمد
بالیوزی نخستین کسی بود که در ابتدای تاسیس بیبیسی فارسی از آن رادیو برای مخاطبان سخن گفت. وی از اعضای خاندان افنان و از اقوام نزدیک "میرزا علی محمد باب" و فرزند "محمد علی (محمود) موقرالدوله بالیوزی" حاکم پیشین بوشهر و وزیر فواید عامه و تجارت در کابینه کودتای سید ضیاءالدین طباطبایی در اواخر 1299 و اوایل 1300 شمسی بود. بالیوزی در شرایطی به استخدام بیبیسی درآمد که چند ماهی قبل از آن به عضویت مجمع ملی بهائیان موسوم به "رضوان" درآمده بود.
بالیوزی چند سال بعد از تاسیس بخش فارسی، به عنوان نزدیکترین مشاوران "شوقی افندی ربانی" آخرین رهبر شناخته شده بهائیان جهان، در سال 1956 به عنوان به اصطلاح یکی از ایادی امرالله، به قول پیروان آن کیش، منصوب شد که به منزله عضویت در بالاترین شورای اداری و دینی بهائیت (تقریباً معادل کاردینال ارشد در مذهب کاتولیک) است. بالیوزی علاوه بر نگارش حدود ده اثر با موضوع تاریخ و تبلیغ بهائیت، سالها رییس "محفل ملی معنوی بهائیان" جزایر بریتانیا بود که این سمت به منزله ریاست کل اداری و اجرایی بهائیان بریتانیا محسوب میشد. وی در طول حدود دو دهه کار در بیبیسی فارسی، عملاً به یکی از افراد کلیدی و به شدت تاثیرگذار این شبکه تبدیل شد.
بالیوزی در این مدت با همه قوا در خدمت بهاییت بود و از این طریق ثابت کرد که مسئولان بیبیسی دستکم در بخش فارسی، نسبت به منشور خود درباره ضرورت حفظ بیطرفی دبیران، تهیهکنندگان و کارکنان در زمینه سیاسی و دینی، پایبند نیستند.
رادیو بی بی سی فارسی در برخی از گزارشهای خود به تبلیغ بهاییت می پردازد که خبرنگاران این گزارشها جابگاه بالایی در شبکه تلویزیونی تازه تاسیس بی بی سی یافته اند
حضور چشمگیر بهائیان در سطوح مختلف سرویس جهانی بیبیسی از مدیریتهای کلان آن شبکه به پایین، ضمن تاثیرگذاریهای نامحسوس پنهان خود در لایههای زیرین این شبکه، گاه نمودهای آشکاری نیز داشته که از آن میان میتوان به مصاحبه کاملاً تبلیغاتی و فرمایشی با "مری مکسول" (ملقب به روحیه خانم) بیوه شوقی افندی رهبر سابق بهائیان، در تاریخ 18 آگوست 1981 اشاره کرد.
روند حمایت از بهاییت هنوز هم ادامه دارد. در این باره برای نمونه میتوان به مجموعه گزارشهای متعدد جانبدارانه و آگهیگونه خبرنگاران اعزامی بخش فارسی در اسراییل و درباره مراکز مختلف بهائی در عکا و دیگر سرزمینهای فلسطینی اشاره کرد که در ماه می 2007 برای رادیو و وب سایت بیبیسی فارسی تهیه شد.
با بررسی موضوعات، عناوین و محتوای این قبیل نوشتهها تعجب نخواهیم کرد اگر بدانیم که همه گزارشگران اعزامی و تهیهکنندگان این قبیل آگهیهای گزارشگونه در عکا و دیگر شهرهای آن خطه، به سرعت راه ترقی را در بیبیسی فارسی پیمودند و همه آنها در تغییر و تحولات اخیر این شبکه، ارتقای رتبه یافته و از هم اکنون جایگاه بالایی در تلویزیون در آستانه تاسیس آن یافتهاند. (شیعه نیوز)
منبع انرژی خورشید چیست (1)
آلبرت اینشتین، کسی که در علم فیزیک، جایگاهی همچون نیوتن دارد، در 14 مارس 1879 در آلمان متولد شد. بعد از تحصیل در مؤسسه ی فن آوری فدرال سوئیس در سال 1900، در اداره ی ثبت اختراعات سوئیس در برن مشغول به کار شد. وی تا سال 1909 در کارش باقی ماند و در این مدت فعالیتهایی انجام داد که موجب انقلابی در فیزیک نظری گردید. فیزیک نیوتنی بعد از این انقلاب به عنوان یک زیر مجموعه از مفهوم گسترده تر و بنیادی تر دنیای طبیعی اینشتینی درآمد. این مفاهیم بنیادی تر در نظریات نسبیت خاص و نسبیت عالم اینشتین معرفی شده بود. جالب اینکه وی در سال 1921 جایزه ی فیزیک نوبل را نه بخاطر این نظریات جدیدش، بلکه به دلیل پژوهشهایش در زمینه ی اثر فوتوالکتریک دریافت کرد. اثر فوتوالکتریک، تأثیر عمیقی در مکانیک کوانتومی که خود نظریه ای جدید و انقلابی بود، گذارده بود. در 1921، دنیای فیزیک هنوز نتوانسته بود عظمت و اهمیت نظریه های جدید اینشتین را دریابد.
فیزیک اتمها و واکنشهای هسته ای، به تازگی در قرن 20 توسعه یافته و نظریات مورد نیاز دیگری را برای فهم فعالیتهای درون خورشید و دیگر ستاره ها را بوجود آورده است. فرمول اینشتین به ما می گوید که جرم و انرژی به هم مرتبط اند، چنان که اگر ممکن باشد مقداری جرم (m) را به انرژی (E) تبدیل کنیم، مقدار انرژی تولید شده برابر با ضرب مقدار جرم در مربع سرعت نور (c2) می باشد: E = mc2
از آنجایی که سرعت نور بسیار زیاد است، مربع آن بسیار عدد بزرگتری خواهد شد. بنابراین مقدار بسیار کوچکی از جرم می تواند به مقدار بسیار بزرگی از انرژی تبدیل شود. پس اگر یک سیسنم با مقدار خاصی جرم شروع به کار کند در نهایت مقداری از جرم خود را از دست خواهد داد، زیرا به انرژی تبدیل شده است. از آنجایی که ستارگان مقادیر زیادی هیدروژن در خود دارند، می توان بررسی کرد که آیا چنین واکنشی وجود دارد که بوسیله ی این عنصر مقدار زیادی انرژی بتواند تولید کند؟
ولی قبل از اینکه دنبال چنین چیزی بگردیم، می خواهم مطالبی راجع به اتمها بگویم. اتمها همان چیزهایی هستند که تمام مواد از جمله من و شما، از آنها ساخته شده ایم. اتم ها، از دو جزء مجزا ساخته شده اند: هسته که از پروتونها با بار الکتریکی مثبت و از نوترونها با بار خنثی ساخته شده، و ابری از الکترونها که در اطراف هسته قرار دارند. به همان تعدادی که پروتون در هسته یافت می شود، الکترون نیز در اطرف هسته وجود دارد. هر الکترون دارای بار برابر و معکوس بار پروتون است. ، به همین دلیل کل یک اتم از نظر الکتریکی خنثی است. تقریبا تمام جرم اتم در هسته ی آن جمع شده است، چرا که الکترونها حدود 200 برابر سبکتر از پروتونها هستند و نوترونها جرمی برابر با پروتونها دارند. تعداد پروتونها در یک اتم (که عدد اتمی گفته می شود) تعیین کننده خواص شیمیایی عنصر است. مثلاً عنصری که 26 پروتون داشته باشد، عنصر آهن است: فراوان ترین فلز در پوسته ی زمین که بطور معمول 30 نوترون در هسته اش وجود دارد. جرم اتمی آهن برابر است با مجموع تعداد پروتونها و نوترونهایی که در هسته اش جمع شده اند یعنی 56 ( = 26 + 30) عدد که معمولاً در پشت نماد عنصر قرار می گیرد: 56Fe. اتم کمیابی با 77 پروتون، ایریدیم (193Ir) می باشد، و عنصری با 79 پروتون، فلز زیبای طلا (197Au) را می سازد.
در مقاله ی بعدی راجع به ایزوتوپها خواهید خواند.
ترجمه و ویرایش:
ا.م.گمینی
منبع:
D.R.Altschuler, Children of the stars, 2002, pp 16-20
تحلیلگران سیاسی بر این باورند که جنگ اسراییل علیه جنبش مقاومت اسلامی (حماس) در باریکه ی غزه ،موقعیت و محبوبیت این جنبش ودیگر جرایان های اسلامی را در میان توده های عرب که نسبت به عکس العمل ضعیف کشورهای عربی به شدت خشمگین هستند ،تقویت خواهد کرد . افزایش محبوبیت جریان های اسلامی به زیان جریان های ملی وپان عربیست خواهد بود .
آقای ضیاء رشوان متخصص مصری در امور گروه های اسلامگرا می گوید : "ظاهرا حماس در حال حاضر در اوج محبوبیت قرار دارد ، و از سوی دیگر اسراییل تا کنون نه تنها نتوانسته به هدف های نظامی وسیاسی این جنگ دست یابد بلکه در جنگ تبلیغاتی نیز ناکام مانده است ".
از آغاز جنگ اسراییل در تاریخ 27 دسامبر سال میلادی گذشته تاکنون 900 فلسطینی که 277 کودک در میان آنان وجود دارند کشته و حدود 3500 تن دیگر زخمی شده اند . عکس ها وتصاویری که رسانه های گروهی ، شبانه روز از غزه پخش می کنند نشان دهنده ی نبرد میان ارتش تا دندان مسلح به وسیله ی پیشرفته ترین جنگ افزارهای جهان با شبه نظامیانی است که تنها برای جنگ های خیابانی آموزش دیده و مسلح به موشک های ساده ای هستند , و افزون بر این تصاویر قربانیان غیر نظامی وبه ویژه کودکان را باید افزود ،ترکیب این صحنه با یکدیگر خشم توده های عرب را بر انگیخته است .
رشوان تاکید دارد "این صحنه ها درطول پنج سال گذشته در اثنای بحران های بزرگ در منطقه تکرار شدند ". وی افزود ،جنگ غزه در به دنبال جنگ اسراییل علیه حزب الله لبنان در سال 2006 وپس از هجوم آمریکا به عراق در سال 2003 تکرار می شود ، وی همچنین اشاره کرد که این بحران ها باعث "عمیق تر شدن شکاف میان ملل عرب ورژیم های حاکم بر آنها شده است ".
این تحلیلگر در ادامه خاطر نشان کرد "اسلامگرایان رهبری اپوزیسیون را در منطقه ی عربی در دست گرفته اند " و"افکار عمومی در حال گرایش به سوی آنان است " ودر مقابل جریان های دیگر همچنان در برابر آنان در حال عقب نشینی هستند .
از سوی دیگر عبدالعزیز الصقر رئیس مرکز پژوهش های خلیج که مقر آن در دبی است چنین نتیجه گیری کرد که "ستمکاری به سود گروه های اسلامگرا تمام خواهد وآنان زمام امور را برای دعوت به جهاد در دست خواهند گرفت ".
وی با بیان این که "اعمال اسراییل در غزه نقش حماس را نزد توده های عرب تقویت خواهد کرد " افزود در عین حال باید اشاره نمود که بخشی از افکار عمومی ناپختگی سیاسی حماس را مورد انتقاد قرار می دهد .
وی در سخنان خود خطاب به حکومت های کشورهای عربی گفت :
منبع:دبی – العربیه .نت ، أ ف پ
|
تست گوشی سونی اریکسون به درخواست یکی از بازدیدکنندگان
نکات و کدهای مخفی ای برای گوشی های سونی اریکسون هست که حتی موقع خرید گوشی هم به شما کمک می کند ... زمانی که یه گوشی رو می خواهید بخرید می تونید با این کدها اون گوشی رو کاملا تست کنید ( اسپیکر - زمان مکالمه - دگمه ها - دوربین - فلاش و ... )
توضیح: کلمات چپ و راست به معنای حرکت دادن جوی استیک گوشی به سمت راست و چپ است .
کدها :
راست * چپ چپ * چپ * : دسترسی به service menue
در این قسمت می تونید گوشیتون رو کاملا تست کنید ... ( به شرح زیر ) :
این بخش شامل گزینه های زیر است :
Service Info
Service Settings
Service Test
Text Labels
که به شرح هر کدام می پردازیم .
Service Info : در این بخش می توانید اطلاعات کاملی از قبیل مدل گوشی ، مدل LCD ، نوع دوربین ، انواع قفلهای موجود بر روی گوشی ، شماره IMEI و اطلاعات دیگری را مشاهده کنید .
شایان ذکر است جهت اطمینان از اصل بودن گوشی می بایست شماره IMEI نمایش داده شده در این بخش با شماره IMEI پشت کارتن تلفن همراه یکی باشد .
در بخش Service Settings ، می توانید قابلیت شارژ گوشی هنگام اتصال گوشی از طریق کابل USB به کامپیوتر را در گوشی هایی که این قابلیت را دارند ، فعال یا غیر فعال کنید .
در بخش Service Test می توانید تمامی قسمتهای گوشی را از قبیل صفحه نمایش ، دوربین ، فلاش ، حافظه جانبی ، رادیو ، ویبره (لرزاننده) ، میکروفون ، اسپیکر ، صفحه کلید و LED های گوشی را تست کنید و از صحت عملکرد آن مطمئن شوید .
همچنین در این بخش می توانید مدت زمانی که تا کنون با گوشی مکالمه شده است را مشاهده کنید ، در صورتی که در این بخش زمانی را مشاهده کردید ، یعنی اینکه تا گوشی مورد نظر قبلا مورد استفاده قرار گرفته است و دست دوم می باشد (لازم به ذکر است که مدت زمان کلی مکالمه قابل حذف نیز می باشد اما معمولا فردی آن را پاک نمی کند)
در بخش Text Labels نیز می توانید کلیه جملات و کلماتی که در گوشی به کار رفته است را مشاهده کنید که کاربرد چندانی ندارد .
راست * چپ چپ * چپ *11 : ورژن فیرم ویر ( سیستم عامل ) گوشی را نشان می دهد.
#06#* : نمایش سریال نامبر گوشی
برای اینکه سریع حالت بی صدا ( silent ) گوشی را فعال یا غیر فعال کنید باید کلید c را فشار داده و نگه دارید.
با فشردن هر حرفی بر روی صفحه گوشی و نگه داشتن آن شما وارد Address Book گوشی شده و لیست نامهائی که با آن حرف شروع می شوند را خواهید دید. برای مثال با نگه داشتن دگمه شماره 5 گوشی ، شما وارد آدرس بوک گوشی شده و لیست تمام نامهائی را که با حرف j شروع می شوند را خواهید دید.
در حالت دوربین:
دگمه 1 : انتخاب رزولوشن عکس
دگمه 2 : انتخاب حالت عکس برداری در شب
دگمه 3 : انتخاب حالت جلوه های ویژه
دگمه 4 : انتخاب حالت self timer برای عکاسی با تاخیر
دگمه 5 : انتخاب فلاش
دگمه بالا و پائین ولوم : تغییر بزرگنمائی ( zoom )
جهت قفل شدن صفحه کلید گوشی و همچنین اجرای screen saver دگمه های * و lock را فشار بدهید.
اتصال سریع:
در حالت استندبای دگمه more را فشار بدهید تا گزینه های infrared , Bluetooth , silent , phone statues , shortcuts customizing ظاهر بشوند.
با گزینه shortcuts customizing میتوانید هرکدام از جهتهای جوی استیک را به عنوان یک کلید میانبر جهت وارد شدن به یک منوی خاص تعریف کنید.
تغییر سریع روشنائی صفحه تصویر:
در حالت دوربین بروید و سپس درحالیکه دگمه * را نگه داشته اید با حرکت جوی استیک به بالا و یا پائین روشنائی صفحه را کم و زیاد کنید.
اما برای آنلاک ( Unlock ) کردن گوشی چی کار باید کنیم ؟
ابتدا کد #06#* را وارد کنید تا IMEI یا همان سریال نامبر گوشی نمایش داده شود . این شماره رو حتما روی کاغذ یادداشت کنید چون تو مراحل بعدی بهش نیاز دارید
سپس برای وارد شدن به صفحه شخصی این کد را وارد کنید : " چپ * * چپ "
سپس باید از بالا شبکه مورد نظرتون رو انتخاب کنید . که این امر سبب می شه جی اس ام گوشی قفل بشه .
سپس گوشی یه کدی رو از شما می خواد ، شما باید این کد رو وارد کنید :
7993XXXX ( به جای XXXX ، چهار رقم اول کد IMEI گوشی تون را تایپ کنید )
این کار باعث میشه پیغامی رو صفحه ظاهر میشه و Lock Count شما رو به 1 کاهش می ده . نگران نشین . این مرحله رو دوباره انجام بدید و کد زیر رو وارد کنید :
6309XXXX ( به جای XXXX ، چهار رقم دوم کد IMEI گوشیتون رو تایپ کنید )
دوباره پیغام خطایی ظاهر میشه ، در اینجا باید دو کد زیر را به ترتیب وارد کنید :
093167XX ( که به جای XX ، ارقام نهم و دهم کد IMEI گوشی تون رو وارد کنید )
323343XX ( به جای XX ، ارقام یازدهم و دوازدهم کد IMEI گوشی تون رو وارد کنید )
و در پایان یک مرحله خیلی مهم باقی می مونه که شما باید کد زیر رو وارد کنید :
XXXXYYYY ( که به جای XXXX ، چهار رقم دوم کد IMEI گوشیتون رو تایپ کنید و به جای YYYY ، چهار رقم اول رو )
شما تونستید به درستی گوشی تون رو قفل کنید . در واقع این روشی که به شما گفتم ، کاری است که تکنیسینهای متبحر تلفن همراه برای آنلاک کردن گوشی انجام می دن . در صورتی که می ترسین از این روش استفاده کنید یا تبحر کافی رو ندارین . توصیه می کنم که از این روش استفاده نکنید . چون این روش ممکنه gsm گوشی رو قفل کنه و همچنین باید گفت در ایران نیازی به این عمل نیست